تکرار در بازاریابی شبکه ای یک ضرب المثل قدیمی در بازاریابی شبکه ای است و اگر می خواهید کسب و کار خود موفق شود بسیار مهم است. شما ممکن است مهارتهای خاصی داشته باشید و بتوانید به چیزهایی دست پیدا کنید که برای شما مفید باشد، اما اگر این مهارتها تکراری نباشند (به این معنی که اگر تیم شما نمیتواند به راحتی آنها را تکرار کند) توزیعکنندگان جدید شما موفق نخواهند شد. مزیت بازاریابی شبکه ای این است که شما گروه زیادی از افراد را دارید که چند کار ساده را در مدت زمان طولانی انجام می دهند. هنگامی که توزیع کنندگان جدیدی را جذب می کنید، باید به آنها بیاموزید که چه کاری انجام می دهید، و آنها باید بتوانند این کار را انجام دهند.
بهترین کار این است که یک سیستم ساده راه اندازی کنید که به راحتی قابل تکرار باشد.
قدرت تکرار در بازاریابی شبکه ای اساساً بر شناسایی و کارایی در کسب و کار شما متمرکز است و شما می توانید آن را در پنج مرحله آسان انجام دهید.
گام اول- اصلاح فرآیندهای تجاری
اولین قدم این است که کسب و کار را به عنوان بدن یک انسان مشاهده کنید. بخش های مختلف یک کسب و کار که نمایانگر اعضای بدن است که عملکردهای متفاوتی دارند و فرآیندهای متفاوتی را تکمیل می کنند. برای اینکه اعضای بدن شما به درستی کار کنند، باید یک فرآیند کارآمد برای آنها وجود داشته باشد. به عنوان مثال، زمانی که فردی می خواهد راه برود، مغز او سیگنال را به پاهایش می فرستد و پاها پاسخ می دهند. با این حال، اگر مچ پا شکسته یا رگ به رگ شده باشد، مچ پای شما نمی تواند به درستی عمل کند و همچنین پای شما نیز نمی تواند به درستی عمل کند. مچ پای شما می داند که چه کاری باید انجام دهد، اما چون مچ پای شما کار نمی کند، روند راه رفتن مختل می شود.
این روش در یک کسب و کار نیز به همین منوال است. وقتی در فرآیند اشکالی رخ می دهد، سایر بخش های کسب و کار نمی توانند به طور کارآمد عمل کنند. با این حال، برخی از کسبوکارها ماهها یا حتی سالها بدون ایجاد تغییرات مناسب پیش میروند، تا زمانی که ناکارآمدیها بدتر شود و در سراسر کسبوکار گسترش یابد.
بنابراین، اولین گام مهم در تکرار، اصلاح فرآیندهای تجاری است. هر کارکرد یک کسب و کار، مانند تبلیغات، استخدام کارمندان، حمل و نقل، فروش، تولید و صورتحساب، فرآیندی پشت خود دارد. بررسی هر فرآیند یک کسب و کار و سپس ارائه مراحل آسان و در عین حال دقیق برای همه کارکنان بسیار حیاتی است تا بتوانند آن را درک کنند و دنبال کنند.
گام دوم- خودکار کردن فرآیند
با ارائه دستورالعمل ها و مراحل مختصر، ساختار داخلی آن واحد تجاری قادر به ایجاد پروتکل های بهتر و افزایش کارایی می باشد. در حین گذراندن این مراحل، پروتکل های اضافی را می توان در محل قرار داد و در صورت امکان اتوماسیون ایجاد کرد. با خودکار کردن فرآیندها، اشتباهات کمتری رخ می دهد و اشتباهات باقی مانده را می توان به راحتی به سرعت در منبع ردیابی کرد.
گام سوم- سرمایه گذاری در فرآیندهای بهتر
اتوماسیون فرآیند را ساده می کند تا به راحتی تکرار شود و فرآیند را کارآمدتر می کند. این باعث صرفه جویی در زمان و هزینه می شود که باعث افزایش سود می شود. بسیاری از شرکت ها معمولاً از حاشیه سود صرف نظر می کنند زیرا فرآیندهای آنها کارآمد و تکراری نیست. یک کسب و کار باید هزینه های اضافی را برای ایجاد فرآیندهای تجاری متحمل شود، اما سرمایه گذاری در فرآیندهای تجاری منجر به مزایای زیادی می شود.
گام چهارم- استخدام افراد واجد شرایط
با وجود فرآیندهای یکپارچه، هر فرد واجد شرایط باید بتواند مراحل را دنبال کرده و اجرا کند. پس از ایجاد این فرآیندهای کارآمد، گام چهارم استخدام افراد واجد شرایط بیشتر برای اجرای فرآیندها است. این همان «کلون» است که همه به دنبال آن هستند و به مدیران اجازه میدهد تا روی جنبههای دیگر کسبوکار تمرکز کنند. با شناسایی افراد با انگیزه، با تجربه و متعهد، یک صاحب یا مدیر کسب و کار می تواند تیمی از افراد ایجاد کند که همفکر هستند و می توانند کسب و کار را ارتقا دهند.
گام پنجم- فروش فرآیند
اکنون که یک شرکت فرآیندهای مناسبی را با افراد مناسب انجام می دهد، پنجمین و آخرین مرحله، فروش فرآیند است. اکثر فرنچایزها بسیار سودآور هستند زیرا فرآیندی دارند که میتوان آن را تکرار کرد و مردم به همین دلیل حق امتیاز را خریداری میکنند. این فرنچایزها در یک فرآیند سودآور خرید میکنند و این روش میتواند در مقیاس کوچکتر برای هر شرکتی مورد استفاده قرار گیرد. در چهار مرحله، یک شرکت فرآیندهای کارآمد محصول قابل فروش را ایجاد کرده است که یک تجارت را بهبود می بخشد. اکنون می توان آن را فروخت و به سایر مشاغلی که نیاز به اصلاح فرآیندهای خود دارند، آموزش داد.